پارک روژانی
روژان مامان حدودا 3 ماه از بهانه گیری کردنت برای رفتن به پارک میگذشت که امروز حکم کردی میخوام برم پارک ، من و بابا حکمت هر کار کردیم که سرتو گرم کنیم که شاید یادت بره ولی انگار بیفایده بود،خلاصه بردیمت پارک مورد علاقت ، پارک نزدیک منزل خاله سارا و عمه سیمین، خیلی ذوق کردی خودت از پله ها بالا رفتی و نشستی و پایین آمدی خیلی لذت بردیم ،هوا خیلی سرد بود مجبور شدیم زودتر برگردیم داخل ماشین،اینقدر دادو فریاد کردی....خلاصه قول دادیم که فردا دوباره بیاریمت،امیدوارم هوا فردا خوب باشه. ...
نویسنده :
مامان سوزان
13:05