آغوش مادر برای تو
چشمای بسته تورو با بوسه بازش می کنم
قلب شکسته تورو خودم نوازش می کنم
نمی زارم تنگ غروب دلت بگیره از کسی
تا وقتی من کنارتم به هرچی می خوای می رسی
خودم بغل می گیرمت ...پر میشم از عطر تنت
کاشکی میشد بفهمی که می میرم از نبودنت
خودم به جای تو شبا بهونه هاتو می شمرم
جای تو گریه می کنم جای تو غصه می خورم
هرچی که دوست داری بگو حرفای قلبتو و بزن
دلخوشی هات مال خودت درد و دلات برای من
من واسه داشتن تو قید یه دنیا رو زدم
کاشکی ازم چیزی بخوای تا به تو دنیامو بدم
خودم بغل می گیرمت پر میشم از عطر تنت
کاشکی میشد بفهمی که می میرم از نبودنت
کاشکی ازم چیزی بخوای تا به تو دنیامو بدم
خودم بغل می گیرمت پر میشم از عطر تنت
کاشکی میشد بفهمی که می میرم از نبودنت
خودم به جای تو شبا بهونه هاتو می شمرم
جای توگریه می کنم جای تو غصه می خورم...
جای توگریه می کنم جای تو غصه می خورم...
* دلبرکم....
خودم تنهایی فدای اون همه بهونه ها و دلتنگیها و گریه ها و نق زدنها و شیطنتهات برم که همشون برام قشنگه... و همشون برام یه عادت شده...
دلم میخواد تنهای تنها خودم بغل بگیرمت..فقط خودم نوازشت کنم...وای که نمیتونم احساسی که از بغل کردنت بهم دست میده رو با نوشتن توصیف کنم!وقتی تو بغلمی تمام هستی از آن من است...
دلم میخواد منو از خنده هات هیچ وقت بی نصیب نزاری...حتی وقتی بزرگ شدی...که اون برام قشنگترین چیز ممکنه...
دلم میخواد هر چی که برات آرزو هست و از من بخوای و منم بتونم تورو به همه آرزوهای قشنگت برسونم...
دلم میخواد هیچ وقت حتی یه قطره اشک هم نتونه خودشو به گوشه چشمت برسونه...تا دل منم آروم باشه...
دلم میخواد همیشه و همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه و تمام درد و بیماریهات برای من باشه...
دلم میخواد حسابی بچگی کنیی و زمانی که بزرگ شدی و برای خودت یه خانم شدی ...هیچ وقت حسرت گذشته رو نداشته باشی...و با یادآوری روزهای گذشتت خنده رو لبهای قشنگت نقش ببنده...
شیرینی زندگیم آغوش مادرانه ام همیشه برایت باز است...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی